رابطه ی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و افسردگی در دختران دارای روابط عاطفی: نقش میانجی مشکلات بین فردی
هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش میانجی مشکلات بین فردی در رابطه ی راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و افسردگی، در دختران دارای روابط عاطفی است. روش پژوهش برحسب هدف بنیادی و برحسب فرضیه های پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه ی آماری شامل تمام دانشجویان دختر مجرد شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 است که حداقل دوماه رابطه ی رمانتیک داشتند. از میان این عده، نمونه ی آماری به صورت در دسترس (317 نفر) انتخاب شدند و به پرسشنامه های نظم جویی شناختی هیجان (CERQ-P-Short)، مقیاس افسردگی بک (BDI-S) و سیاهه ی مشکلات بین فردی IIP-32 که در اختیار آن ها گذاشته شد، پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. همچنین برای طبقه بندی، پردازش و تحلیل داده ها و بررسی فرضیه های پژوهش از نرم افزارهای 22-SPSS و 85/8-Lisrel استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که تنظیم هیجان سازگارانه و ناسازگارانه با واسطه گری مشکلات بین فردی، روی اختلال افسردگی به ترتیب با ضریب استاندارد 04/0- و 10/0 در سطح 05/0 p <، اثر معناداری دارند. بر این اساس، تنظیم هیجان سازگارانه پایین و تنظیم هیجان سازگارانه بالا به واسطه ی مشکلات بین فردی منجر به افزایش نشانه های اختلال افسردگی می شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.