بررسی فراداستان در آوازهای مالدورور
آوازهای مالدورور، برخلاف بسیاری از متنهای روایی سده نوزدهم که میکوشیدند با بهرهگیری از شگردهای گوناگون کنش روایتپردازی را پنهان ساخته و به توهم ارجاعی دامن زنند، مدام ساختگی بودن داستان را به خواننده گوشزد کرده و از غرق شدن او در دنیای داستان جلوگیری میکرد. این مهم بهمدد دو ترفند پربسامد که همواره جریان داستان را قطع کرده و خواننده را در فضای گفتمان وارد میکند میسر میشود: حضور پررنگ فراداستان در متن و گفتگوی مداوم راوی با روایتشنو. جستار پیشرو میکوشد تا نخست نمودهای فراداستان را در متن لوترهآمون نشان دهد و سپس کارکردهای گوناگون آن را در سطوح مختلف این متن بررسی کند. همچنین این بررسی اجازه میدهد تا به اندیشههای بنیادینی پی ببریم که این متن بر اساس آن شکل میگیرد و مبانی ادبیات روایی سنتی را به چالش میکشد. بدینترتیب، این مقاله دو حوزه روایتشناسی و نظریه ادبیات را به یکدیگر پیوند میزند. پژوهش کنونی بر این باور است که پیدایش آوازهای مالدورور نقطه عطفی در تاریخ تحول متن ادبی و روایتپردازی بهشمار میرود چه خواننده خود را در برابر متنی مییابد که مدام روند شکلگیری خود را به نمایش میگذارد و از او خوانشی یکسر پویا و ادبی میطلبد. همچنین این جستار نشان میدهد متن مدرنی چون آوازهای مالدورور برداشتی شبیه به روایتشناسی به ادبیات دارد و اصولا چنین متنهایی شرایط را برای بررسیهای متنگرا در سده بیستم فراهم کردهاند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.