علم به خود و نتایج آن درباره علم باطنی نزد ژاک مریتن و نسبت آن با آراء ابن سینا
مریتن فیلسوف نوتوماسی، ارکان علم انسان را ابژه و شیء خارجی و سوژه معرفی میکند. او دیدگاه برخی فلاسفه مدرن درباره علم به خود را به نقد گذاشته و قایل است علم عالم به خود نمیتواند مانند آنچه دکارت مطرح میکند، مبنایی برای سایر علوم، یا مانند آراء برخی اگزیستانسیالیستها، موضوع اصلی فلسفه باشد، بلکه این علم که آن را «سوژهبودگی» مینامد، متاخر از علوم دیگر است و اساسا از طریق ابژه نیست؛ چراکه انسان پس از علم به اشیای دیگر، متوجه میشود که خود فاعل و موضوع تمام ابژهها است و بههمیندلیل جایگاه و کاربرد متفاوتی از سایر معارف بشری دارد؛ ازاینرو، علم سوژهبودگی معادل علم حضوری (علم به خود) در دیدگاههای ابنسینا است و برایناساس میتوان گفتوگویی بین او و مریتن در باب «علم به خود» ایجاد کرد تا ضمن معلومکردن ریشههای سینوی آن، قابلیت آراء ابنسینا در حل مسایل امروزی فلسفی نیز خود را نشان دهد. همچنین مریتن در باب جایگاه و کاربرد این علم، آن را مبنایی برای علوم رمزی و باطنی میداند. او در این موضوع از دیدگاههای توماس فراتر میرود و وارد سنت باطنی متاثر از دیدگاههای اشراقی سینوی میشود.
علم سوژه بودگی ، علم حضوری به خود ، ابژه ، عالم ، ژاک مریتن ، ابن سینا
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.