مقایسه اثرات ضد تشنجی تجویز کاربامازپین (CBZ) و تحریک الکتریکی یک طرفه با فرکانس پائین (LFS) در طی کیندلینگ ناحیه CA1 هیپوکامپ پشتی، در موش های صحرائی نر بالغ
صرع، نوعی بیماری مزمن و چندعاملی همراه با تشنج های ناگهانی تکراری است. کاربامازپین، معمول ترین دارو برای درمان صرع می باشد. امروزه، استفاده از LFS نیز، به عنوان درمان جایگزین، در بیماران مقاوم به دارو مورد توجه می باشد؛ لذا در این کار تحقیقاتی، به مقایسه اثر LFS و کاربامازپین، طی صرع زایی هیپوکامپ پشتی با روش کیندلینگ الکتریکی، بر شاخص های تشنجی در موش صحرایی نر بالغ پرداخته می شود.
در این مطالعه، تعداد پنجاه سر موش صحرایی نر بالغ، به طور تصادفی، به پنج گروه تقسیم شدند: کیندل (KND)، KLFS، MCK، CBZ20K و CBZ40K. گروه کیندل، تحریک روزانه کیندلینگ را به روش سریع، در ناحیه CA1 هیپوکامپ پشتی دریافت می کردند. در سایر گروه ها نیز تحریکات روزانه کیندلینگ، مشابه گروه کیندل اعمال می شد. در گروه کیندل+LFS (KLFS)، بلافاصله پس از پایان تحریکات کیندلینگ، تحریکات LFS اجرا می شد. در گروه متیل سلولز+کیندلینگ (MCK)، قبل از دریافت تحریکات کیندلینگ، مقدار 2/0 میلی لیتر محلول 5/. درصد متیل سلولز به صورت درون صفاقی دریافت می شد. گروه های دارو+کیندلینگ (CBZ20K و CBZ40K) قبل از دریافت تحریکات کیندلینگ، به ترتیب مقادیر mg/kg 20 یا mg/kg 40 داروی کاربامازپین، به صورت درون صفاقی، دریافت می کردند.
نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان می دهند که استفاده از LFS یا کاربامازپین، باعث کاهش معنی دار میانگین شدت تشنج، مدت زمان کل تشنج و مدت زمان امواج تخلیه متعاقب در گروه های KLFS و CBZ40K نسبت به گروه KND می شود (p < 0.05). نکته حایز اهمیت این است که مقدار موثر CBZ نسبت به LFS اثر کاهشی بیشتری بر شاخص های تشنجی دارد.
با توجه به نتایج حاصل به دست آمده، به نظر می رسد مقدار موثر CBZ نسبت به اعمال LFS به دنبال کیندلینگ هیپوکامپ، در کاهش شاخص های تشنجی، موثرتر است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.