چالش های فقهی و حقوقی پیوند بیضه و تخمدان و آثار مترتب بر آن
درمان ناباروری مساله ای است که موجب بازشدن دریچه های جدیدی در علوم پزشکی و غیر پزشکی شده است. از آنجا که روش های مرسوم درمان ناباروری، مانند لقاح داخل رحمی، لقاح خارج رحمی، اهدای جنین، اهدای گامت و رحم جایگزین و... از دیدگاه فقها دارای برخی اشکالاتی است، به نظر می رسد باید برای ادامه کار درمان ناباروری، به راه کارهای دیگری اندیشید. سیر پیشرفت در حوزه علوم پزشکی و مسایل مبتلا به آن در حوزه فقه، چنان است که باید روش های جدید و ابداعات درمانی را مورد نقد و بررسی قرار داد تا بتوان راه کارهای علمی مبتنی بر رعایت اصول و قواعد فقهی برای آن پیدا کرد. از دیدگاه فقهی و حقوقی موضوع پیوند دستگاه های مولد تولید مثل با توجه به نقش آن در درمان ناباروری، درخور نگاه جدی است. این روش درمانی از نظر تجربی در مراکز پزشکی حتی در غرب، مراحل مقدماتی خود را در حال گذراندن است. اهمیت توجه به این موضوع، از آن رو است که حفظ نسل برای انسان های نابارور و نیز بهبود و سلامت زندگی آنان، دستاوردی است که پیوند بیضه و تخمدان می تواند برای این گونه افراد داشته باشد، زیرا ناباروری در موارد بسیاری سبب ایجاد صدمات شدید روحی و روانی برای زوجه، زوج یا هر دو می شود و چه بسا گاهی منجر به طلاق که خود یک آسیب بزرگ اجتماعی و مکروه ترین حلال شرع مقدس است می شود. ضرورت انجام پیوند بیضه و تخمدان، بررسی و تبیین مبانی فقهی و حقوقی جواز و عدم جواز و آثار و دستاورد این نوع پیوند برای زوجین، برخورداری از بیضه و تخمدان پیوندی به منزله عضو اصلی بدن، در نتیجه منجر می شود فرزند تولدیافته، فرزند مشروع محسوب شود و بر اساس آن، تمام حقوق و تکالیف شرعی و قانونی پدر و مادر نسبت به فرزند و فرزند نسبت به والدین، مانند نسب کودک، صحت وصیت برای این نوع حمل، مسوولیت والدین در برابر اعمال و رفتار ضمان آور فرزندان و برخورداری فرزندان از منافع، نفقه، نام خانوادگی، حق اقامتگاه، حق تابعیت و... رخ بنماید.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.