تعیین اثر بازاریابی خیرخواهانه بر هوش معنوی در افراد مبتلا به بحران میانسالی
بحران میانسالی بر سلامتی، رفاه و وضعیت مالی افراد تاثیر میگذارد؛ بنابراین، ضرورت دارد که راهکارهای کاهش اثرات آن بر روان افراد میانسال بررسی شود. یکی از این راهکارها، ارتقای هوش معنوی افراد مبتلا به بحران میانسالی است. هدف از انجام این تحقیق، بررسی تاثیر بازاریابی خیرخواهانه بر هوش معنوی مبتلایان به بحران میانسالی بود.
پژوهش حاضر، تحقیقی آمیخته مبتنیبر پارادایم تفسیری و از منظر جهتگیری پژوهشی کاربردی بود که در نیمه اول سال 1399 انجام شد. با بهرهگیری از روش فراترکیب و کدگذاری با نرمافزار MAXQDA نسخه 10، عوامل موثر بر بازاریابی خیرخواهانه شناسایی شدند و با تکنیک دلفی فازی این عوامل با برنامههای ارتقای هوش معنوی در افراد مبتلا به بحران میانسالی متناسبسازی شدند. جامعه آماری تحقیق افراد مبتلا به بحران میانسالی در شهرستان یزد بودند. حجم نمونه براساس جدول کرجسی و مورگان (1970) 384 نفر بود که بهصورت تصادفی انتخاب شدند. برای بررسی همبستگی بین متغیرها باتوجه به نتیجه آزمون نرمالبودن دادهها، از همبستگی پیرسون و نیز برای پیشبینی متغیر هوش معنوی از روی ابعاد بازاریابی خیرخواهانه از رگرسیون خطی چندگانه در سطح معناداری 5درصد استفاده شد.
ضریب همبستگی پیرسون بین بازاریابی خیرخواهانه و هوش معنوی در افراد مبتلا به بحران میانسالی (0٫001>p، 0٫51=r) محاسبه شد که مثبت و معنادار بود؛ همچنین ضریب تعیین محاسبهشده با مقدار 0٫261 نشان داد که ابعاد بازاریابی خیرخواهانه، 26٫1درصد از واریانس هوش معنوی را در افراد مبتلا به بحران میانسالی پیشبینی میکنند.
مشارکت در فعالیتهای بازاریابی خیرخواهانه در افراد مبتلا به بحران میانسالی یکی از راهکارهای ارتقای هوش معنوی آنان است که میتواند با ارتقای جنبههای معنوی و روانی افراد مبتلا، آنها را در گذر از این بحران یاری کند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.