مقایسه سه رویکرد سازگارگرایانه؛ هری فرانکفورت، گری واتسون و صدرالمتالهین
در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب تبیینهای مختلفی از سازگاری ضرورت علی و اختیار ارایه شده است. فاعلیت بالتجلی نفس برای ارادههای سلسلهمراتبی، که صدرالمتالهین برای تبیین این سازگاری ارایه کرده است، با دیدگاه هری فرانکفورت و گری واتسون که نوع دیگری از رویکردهای سلسلهمراتبی هستند شباهتهای قابلتوجهی دارد که عبارتند از: نقش ارادههای سلسلهمراتبی در قوام بخشیدن به هویت انسانی، نقش ارادههای مراتب بالاتر در کنترل ارادههای مراتب پایینتر و افعال انسان، منتهی شدن تمایلات سلسلهمراتبی به یک خویشتن عمیق به عنوان کنترلکننده اصلی این تمایلات و ارادهها، و دخالت نداشتن امکانهای بدیل (امکان تحقق گزینههای پیشرو) در حقیقت اختیار. تفاوت مهم رویکرد صدرالمتالهین با دو رویکرد دیگر این است که در رویکرد فرانکفورت و واتسون، خویشتن عمیق انسان که منشا نهایی اراده است حقیقتا یک امر ذاتی نیست و همین امر موجب میشود تا رویکرد سلسلهمراتبی آنها پاسخ قابل قبولی برای اشکال تسلسل ارادهها نداشته باشد، اما در رویکرد صدرالمتالهین این خویشتن عمیق، حقیقتا یک امر ذاتی است که موجب میشود ارادههای سلسلهمراتبی تا بینهایت ادامه پیدا نکنند. بنابراین رویکرد صدرالمتالهین در عین حال که از مزیتهای رویکرد فرانکفورت و واتسون در تبیین اختیاری بودن اراده و کنترل تمایلات برخوردار است؛ اشکال آنها را ندارد و برای سازگارگرایی رویکرد مناسبتری به حساب میآید.
اختیار ، سازگارگرایی ، فرانکفورت ، واتسون ، صدرالمتالهین
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.