بررسی اشکالات مطرح شده بر تبیین صدرائی قاعده «النفس فی وحدتها کل القوی»
قاعده «وحدت نفس و قوا» یا «النفس فی وحدتها کل القوی» از بنیادهای اساسی نفس شناسی حکمت متعالیه است و ثمرات و کارکردهای آن در هستی شناسی و خداشناسی نیز قابل پیگیری می باشد. این قاعده که به منظور تبیین چگونگی تحقق قوای متعدد به وجود واحد نفس ارایه شده، همواره مورد نقد و بررسی های فراوان قرار گرفته است. بعضی فیلسوفان زمانه ما نیز با نگاه انتقادی ای که به آن داشته اند، توان اثباتی آن را محدود پنداشته اند، یا اساسا آن را فاقد کارآیی خوانده اند و یا اینکه ادله آن را مخدوش دیده اند. امکان استفاده حداکثری از این قاعده، در گرو پاسخ به این اشکالات و دور بودن آن از تیغ نقدهای ایشان است. در این مقاله به منظور تبیین سخن نهایی ملاصدرا در خصوص «وحدت نفس و قوا» و بررسی ورود یا عدم ورود اشکالات به آن، با روشی توصیفی تحلیلی، مهم ترین اشکالات مطرح شده بر قاعده را به خصوص با تاکید بر انتقادات آیت الله علامه مصباح یزدی1 و آیت الله فیاضی (دام ظله) بررسی کرده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که با استفاده از بیانات ملاصدرا در آثار گوناگون خود و با توجه به سیری از بحث که ارایه می دهد و با تفکیک میان سخن نهایی و متوسط او، پاسخ اکثر اشکالات به دست می آید.
وحدت نفس و قوا ، مراتب نفس ، علیت نفس ، ملاصدرا ، مصباح یزدی ، فیاضی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.