نقش های زبانی و کارکرد پیام در نامه های نهج البلاغه بر اساس الگوی ارتباطی رومن یاکوبسن
نظریه ارتباطی، یکی از مباحث کاربردشناسی زبان است که زبان و شیوه کاربست آن در فرایند ارتباط بررسی می شود. در این فرایند عناصر شش گانه ای حضور دارند که دو رکن گفته پرداز یا گوینده و نیز دریافت کننده از عناصر کلیدی بوده که بدون آنها ارتباط بی معناست. گوینده با استفاده از رمزگان مشترک بین خود و گیرنده، پیامی را در خصوص امری فراتر از متن و از مجرای ارتباطی خاص به گیرنده انتقال می دهد. پیامی که کارکرد آن در متن باتوجه به مقصود کاربر زبان یعنی گوینده سنجیده می شود. در دیدگاه یاکوبسن، پیام به عنوان نقطه ثقل، متوجه هریک از عناصر دخیل در فرایند ارتباط شود، نقش و کارکرد زبان متفاوت خواهد شد. پژوهش حاضر تلاش دارد با انطباق این الگو بر نامه های نهج البلاغه افزون بر تعیین نقشهای زبانی در متنهای مختلف، تاثیر مقصود گوینده و نوع دریافت کننده پیام را در کارکرد زبان بررسی کند. بدین منظور 4 نامه که در موقعیتهای مختلف بافتی و خطاب به گیرندگان متفاوت ارسال شده بود، انتخاب و با روش توصیفی- تحلیلی و آماری نقشهای زبانی آنها مقایسه گردید. حاصل این مقایسه نشان می دهد.بر اساس نتایج این پژوهش هرچند مشخص کردن کارکردهای زبانی در متن، مقصود فرستنده پیام را روشن می کند، اما تحلیل کاملی از متن ارایه نمی دهد. موید این امر وجود تفاوتهای زبانی در متنهایی بود که با هدف و انگیزه یکسان تولید شده بودند. شباهت نامه ها در کارکرد ترغیبی ودر عین حال تفاوت شیوه بیان موجب می شود تا تحلیل متن بر اساس تفاوت مخاطب را ضروری دانست.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.