سازه های فاصله ای راوی از روایت در داستان های قرآنی (با تکیه بر نظریه شلومیث ریمون کنان)
هر چند انتظار ما از روایت این است که از نوع متعاقب، یعنی روایت رخدادی بعد از وقوع باشد، اما بررسی سازه های روایتی برخی داستان ها با تکیه بر نظریه فواصل روایتی شلومیث ریمون کنان، ثابت می کند که همیشه، وضع به این منوال نیست. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریه مذکور، داستان های قرآنی را مورد بررسی قرار داده است. نتایج، نشان از وجود تشابهات و اختلافات معناداری، در شیوه روایتگری داستان های قرآنی با نظریه ریمون کنان دارد. برخلاف این نظریه، نکته قابل توجه در داستان هایی که به شیوه مقدم، روایت شده اند این است که اغلب این رخدادها با افعال ماضی بیان شده که نشان از قطعیت آن ها دارد و در زمینه نشانه های مستقیم مبتنی بر فاصله روایت مابعد، نکته حایز اهمیت این است که گرچه زمان زیادی از وقوع برخی داستان ها گذشته، ولی با زبانی هنری روایت شده اند. در نشانه های غیرمستقیم نیز دو شباهت عمده میان روایتگری داستان های قرآنی با نظریه مذکور وجود دارد: یکی اینکه گاهی راوی، کم یا زیاد، از رخدادها فاصله می گیرد اما به هنگام ضرورت در بطن داستان وارد می شود؛ مانند داستان حضرت یوسف (ع) و حضرت موسی (ع). نکته دیگر اینکه در روایت برخی رویدادهای گذشته، از افعال مضارع استفاده شده و قصد راوی از کم نمودن فاصله روایت جاودانه کردن آنها و ایجاد حس در زمان بودن، برای مخاطب است.
قرآن کریم ، شلومیث رمون کنان ، فاصله راوی ، روایت ، داستان
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.