رهیافت بینامتنیت منظومه جمشید و خورشید سلمان ساوجی با نگاهی متفاوت به تاریخ گرایی عرفانی
منظومه جمشید و خورشید در میان عموم مردم و قاموس پژوهش های علمی، اثری ناشناخته و غریب است. بی شک این نا آگاهی تاریخی و ابهام برانگیز بر رهیافت بینامتنیت این منظومه، ما را مترصد این مقاله نمود. این مقاله با رویکردی تاریخی-عرفانی ضمن اشاره به روان شناسی فردی و اجتماعی آن عصر، نشانگر حلقه هایی از ادب وعرفان است که به کمک رهیافت بینامتنیت و چهارچوب نظری «تاریخ گرایی عرفانی» کوشیده است با نشانه های درون متنی و برون متنی -به خلاف باورهای عوام- عرفانی بودن منظومه جمشید و خورشید را اثبات کند. مطابق دستاوردهای تحقیق، از این منظر می توان به اثبات فرضیه عرفانی بودن متن جمشید و خورشید پرداخت: رمزگشایی مقاله از شالوده بینامتنی اثر که پیوندی دیالکتیک و گفتگومدارانه دارد. با تحلیل این اثر می توان به ژرف ساخت این منظومه صوفی گرایانه قرن هشتم آگاه شد. این اثر در گفتگو با ساخت قالب فکری و فرهنگی قرن هشتم یعنی عرفان گرایی، آفریده شده است. این مقاله با رویکرد «تاریخ گرایی عرفانی» و رهیافت بینامتنیت با تکیه بر ژرف ساخت منظومه جمشید و خورشید با توجه به عناصر آفرینش (ادبی- عرفانی) قرن هشتم، نوشته شده است. روش تحقیق در این پژوهش از نظر هدف با توجه به ماهیت آن، از پژوهش های نظری محسوب شده و بر پایه مطالعات کتابخانه ای است و روش تحقیق در آن به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است..
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.