تحلیل کارکرد شناختی نخستین غزل دیوان حافظ بر اساس نظریه شناختی
نظریه استعاره شناختی جرج لیکاف و مارک جانسون، استعاره را از ابزار خیال انگیز کردن کلام به ابزاری برای اندیشه و شناخت ارتقا داده است. لیکاف و جانسون دریافتند که استعاره ها صرفا برای زبان ادبی نیستند؛ بلکه در زبان روزمره هم کاربرد دارند و شاعران این استعاره ها را برای بیان مقاصد خود به زبان ادبی و شعر انتقال داده اند. استعاره مفهومی به وسیله «قلمرو مبدا» و «قلمرو مقصد» مفاهیم را ملموس می کند. «قلمرو» آن محدوده از واژگان و معنا است که مفهومی را تصویر یا «نگاشت» می کند. مثلا وقتی می گوییم: «زندگی سفر است»، سفر، «قلمرو مبدا» و زندگی، «قلمرو مقصد» است. در این طرح واره برای زندگی که یک مفهوم انتزاعی است،از مفهومی ملموس استفاده شده است. نویسندگان در مقاله حاضر با رویکرد به این نظریه به تحلیل و تفسیر اولین غزل دیوان حافظ پرداخته و ثابت نموده اند که غزل اول دیوان حافظ بر اساس استعاره مفهومی «عشق سفر است» سروده شده و تمامیت آن بر اساس این استعاره قابل شرح و تفسیر است و تمام اجزای آن در خدمت القای این مفهوم هستند.
حافظ ، استعاره شناختی ، قلمرو مبدا ، قلمرو مقصد ، نگاشت
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.