کارکردشناسی قصه های «زنجیروار» در رشد فکری کودکان با تاکید بر نظریات برونو بتلهایم (تحلیل موردی قصه ی «پیرزن»)
قصههای عامه توانایی آن را دارند تا فرایند رشد، ظرفیتهای ذهنی و همچنین هوش کلامی کودکان را وسعت ببخشند. در این مقاله به بررسی نوعی از قصههای عامه با عنوان «قصه های زنجیروار» پرداخته می شود و برای نمونه قصه «پیرزن»، از قصههای عامیانه لرستان، با روش توصیفی تحلیلی و البته کیفی موردبررسی قرار میگیرد. پیشفرض مقاله این است که قصههای زنجیروار میتوانند حس تعلیق و انتظار کودکانه را برانگیزند و او را برای شنیدن حلقه عدی قصه مشتاق کنند و با این شگرد ساختاری، فرایند بلوغ و بسط فکری و شناختشناسی کودک را سرعت ببخشند. نظم و توالی شکلی و البته محتوایی موجود در قصههای زنجیروار موجب میشود تا کودک مهارتهای اجتماعی، جامعهپذیری و شرکت در فرایند کسب هویت جمعی را تمرین کند. در این قصه ها، فرایندهای تجریدی چون خلقت، آفرینش و همچنین نظام احسن و علی حاکم بر جهان، به صورتی زنجیروار و باورپذیر در اختیار کودک قرار میگیرد. این قصه ها بیش از هر چیز بر ضرورت آشنایی کودک با فرایند مشارکت در کنشهای جمعی، کسب هویت مشترک، تقویت روحیه تعاون و همکاری اجتماعی، تاکید دارند. از آنجاکه پرورش و تقویت روحیه و بسط شخصیت جمعگرا برای کودکان اهمیت زیادی دارد، شایسته است که اینگونه از قصه های زنجیروار در مراکز پیشدبستانی و دبستانی مورداستفاده متولیان آموزش و پرورش قرار گیرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.