بررسی نقش استعاره های مفهومی در تحول سبک های ادبی (با تکیه بر استعاره های حوزه بدن در اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ)
استعاره مفهومی, شگرد ذهن برای مفهومسازی امور انتزاعی است. ذهن به کمک این سازه بنیادین میکوشد برخی از امور ناملموس را برای خود ملموس سازد و با آن بیندیشد. از اینرو انتظار میرود که با تغییر آن, شاهد تغییر در کلانسیستمهای وابسته به اندیشه نیز باشیم. از جمله این کلانسیستمها, سبکهای ادبیاند که عوامل زیادی در تغییر آنها دخالت دارد. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی میکوشد به این سوال پاسخ دهد که تغییر استعارههای مفهومی در زمان, چه تاثیری در تغییر سبکهای ادبی دارد و برای پاسخ به آن, استعارههای مفهومی حوزه بدن را که شامل واژههای «دست, چشم, دل و سر» است, در منتخبی از اشعار فرخی سیستانی, انوری و حافظ ردیابی میکند و با تحلیل اطلاعات بهدستآمده, به کمک نظریه های سبکشناسی شناختی و سبکشناسی درزمانی, نتیجه میگیرد که استعارههای مفهومی در طول زمان دچار تغییراتی معنیدار شدهاند که همسو با تحولات سبکهای ادبی و از متغیرهای اثرگذار بر تحول سبکها بوده است. ,
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.