بایسته های تربیت و استقلال فرزند در آموزه های دینی و روان شناسی
انسان موجودی است که تربیت در زندگی او نقش ویژهای دارد و بر این اساس، در جهان امروز، مساله آموزش، مسالهای کلیدی به شمار می رود. بخش مهمی از آموزش در جهان توسعهیافته، صرف آن میشود که نظامهای آموزشی، افرادی مستقل و البته متعامل با دیگران، انعطافپذیر و باورمند به کار جمعی تربیت کنند. این مطالعه با هدف تبیین ملزومات تربیت فرزند و ایجاد استقلال در او با رویکردی تطبیقی تلفیقی، از منظر آموزه های دینی و روانشناسی انجام شده است.
روش تحقیق حاضر به صورت توصیفی تحلیلی است و جمعآوری اطلاعات به شیوه کتابخانهای و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات انجام پذیرفته است.
در تمامی مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن اهتمام به اصالت متون، صداقت و امانتداری لحاظ گردیده است.
یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که در سبکهای تربیتی مبتنی بر روانشناسی، حق نظارت بر تربیت فرزندان متعلق به والدین است. این در حالی است که در سبک مسوولانه مبتنی بر آموزه های دینی، این حق از آن خداوند میباشد و اعتقاد پدر و مادر بر این است که اولاد ودیعهای نزد آنها هستند که مسوولیت مراقبت و پرورش ایشان با آنهاست و در پیشگاه خداوند ملزم به پاسخگویی در مورد عملکرد خود هستند و همین اعتقاد به وجود عقوبت در صورت تخطی از دستورات الهی، برای آنها التزام درونی ایجاد میکند.
پدر و مادر مسوولمحور، با مبنا قراردادن توحید، فرزندان خویش را به نگریستن و تفکر در آفریدههای خداوند دعوت میکنند. خواسته آنها از فرزندشان این است که ارتباط محکمی با خداوند داشته باشند و دایم ذکر او را در ضمیر و سرلوحه مسیر زندگی خود نگاه دارند و برای او همتایی قرار ندهند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.