مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش خودمدیریتی بر سرمایه های روان شناختی زنان مبتلا به دیابت نوع دو با مقاومت روان شناختی به انسولین
دیابت به عنوان یکی از اختلالات بسیار شایع مزمن، با خطر زیاد عوارض جسمانی و روانی همراه است. تحقیقات نشان می دهد، برخی درمان های روان شناختی در مدیریت این بیماری موثر است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش خودمدیریتی بر سرمایه های روان شناختی زنان مبتلا به دیابت نوع دو با مقاومت روان شناختی به انسولین انجام شد.
روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و مرحله پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان مبتلا به دیابت نوع دو، مراجعه کننده به انجمن دیابت استان گیلان در سال 1399 تشکیل دادند. در ادامه 48 بیمار واجد شرایط داوطلب وارد مطالعه شدند و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش درمان پذیرش و تعهد و آموزش خودمدیریتی و یک گروه گواه (هر گروه شانزده نفر) قرار گرفتند. به منظور انجام مداخلات، درمان پذیرش و تعهد (هیز، 2004) و آموزش خودمدیریتی (شرورز، 2003) اجرا شد. ابزار استفاده شده در این پژوهش، مقیاس سرمایه روان شناختی (لوتانز، 2007) بود. داده های پژوهش پیش و پس از مداخله و دو ماه بعد به منظور پیگیری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون بونفرونی در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند.
نتایج مشخص کرد، میانگین نمرات سرمایه روان شناختی و مولفه های هر دو گروه آزمایش درمقایسه با گروه گواه، همچنین گروه درمان پذیرش و تعهد درمقایسه با گروه آموزش خودمدیریتی بیشتر است (0٫001≥p</em>). تغییرات میانگین سرمایه روان شناختی و مولفه های آن در طول زمان، همین طور اثر گروه و اثر متقابل زمان و گروه معنادار بود (0٫001≥p</em>).
این مطالعه نشان داد که هر دو درمان بر افزایش سرمایه های روان شناختی زنان مبتلا به دیابت نوع دو با مقاومت روان شناختی به انسولین اثربخش است؛ اما درمان پذیرش و تعهد از اثربخشی بیشتری برخوردار است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.