مطالعه ی تطبیقی طرق تعالی خویشتن در آثار مولانا و فرانکل
هدف از این پژوهش، بررسی دیدگاه ویکتور فرانکل درباره "تعالی خویشتن" و مقایسه آن با مضامین ارایه شده توسط مولانا در این زمینه است. روش پژوهش، کیفی با روش تحلیل هرمنوتیک است. جامعه پژوهش شامل تعدادی از ابیات مثنوی و دیوان شمس، گفتار های فیه ما فیه و آثار ویکتور فرانکل است. روش نمونه گیری نیز هدفمند است. برای تحلیل داده ها از روش توصیف، مقایسه و مفهوم سازی استفاده شده است. یافته ها بیانگر این است که در نگاه فرانکل، معطوف شدن به غیرخود، "تعالی خویشتن" نامیده می شود، مولانا نیز مضامینی چون فراررفتن از خود، پرهیز از خود، دشمنی با خود و غیره را در آثارش به کار برده است که به نوعی با مفهوم "تعالی خویشتن" فرانکل قرابت مضمونی دارد. مصادیق "تعالی خویشتن" از نگاه فرانکل عبارت اند از؛ تحمل رنج و معنادهی به رنج، انجام کاری ارزشمند و عشق ورزی، که در آثار مولانا نیز با همین رویکرد، مصادیق تعالی را تحمل رنج های رشد دهنده، عشق ورزی، ابن الوقت بودن، مرگ اندیشی و مرگ قبل از مرگ، مطرح شده است که در مجموع با وجود لفظ های غیر مشترک، مضمون نظرات هر دو شخصیت مطرح شده در تحقیق، با درصد بالایی به هم شباهت دارد. البته که مضمون تعالی خویشتن در نگاه مولانا مراتب بیشتر و نتایج گسترده تری از مفاهیم ارایه شده توسط ویکتور فرانکل دارد.
تعالی خویشتن ، مولانا ، فرانکل ، معنی ، رنج
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.