مفهوم سست «عامه» در دوگانه هنر والا / هنر عامه
رویکرد جامعه شناسانه به هنر بر این اصل استوار است که نه تنها هنرمند و اثر هنری دارای هیچ ذات منحصر بفرد، رازآمیز و یگانه ای نیست، بلکه محصول زمینه و موقعیت اجتماعی می باشد. رویکرد فوق این امکان را فراهم می آورد تا بتوانیم به مطالعه جامعه شناختی دوگانه هنر عامه/هنر والا یا مشروع بپردازیم، لذا ما در این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش هستیم که اگر نظام دوگانه فوق به معنای تعریف «یکی» بر مبنای تفاوت با «دیگری» است، چگونه می توان امکانی برای واژگونی رابطه فوق متصور شد؟ ما در این پژوهش از مفهوم هاله هنری والتر بنیامین و نظریه نمایشی جنسیت جودیت باتلر بهره می گیریم. این پژوهش با توجه به بازار خرید و فروش «اصل» آثار هنری در حراجی ها و «نمونه» موتسارت نشان می دهد که ما در عصر تکثیر الکترونیکی با «افول هاله هنری» مواجه نبوده و مفهوم «هاله»، مفهومی «سیال» و وابسته به موقعیت است. این امر موجب آشکار شدن این واقعیت می شود که جایگاه فرد بین صنعتگر و هنرمند بودن، بسته به موقعیت در حرکت بوده و ناپایدار می باشد، این واقعیت به نوبه خود، کمک می کند تا به این نتیجه دست یابیم که اجراگری هویت عامه/نخبه، بسته به موقعیت بکار گرفته می شود و ما می آموزیم که به گونه ای ایفای نقش کنیم که گویی عامه یا نخبه هستیم، از این رو «عامه» مفهومی سست و سیال است و دقیقا به همین دلیل شاید بتوان امکان واژگونی نظام دو گانه فوق را فرض کرد و از این طریق راه های جدیدی به روی سیاست فرهنگی گشود.
جامعه شناسی هنر ، عامه ، نخبه ، هاله هنری ، اجراگری
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.