اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم هیجان بر اشتیاق تحصیلی، کمک طلبی یادگیری و اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه
هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم هیجان بر اشتیاق تحصیلی، کمک طلبی یادگیری و اهمال کاری دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر گرگان بوده است. به این منظور 30 دانش آموز به صورت هدفمند از میان جمعیت مذکور انتخاب شدند، سپس به روش تصادفی در یک گروه آزمایش (15 دانش آموز) و یک گروه کنترل (15نفر) گماشته شدند. برای گروه آزمایش بسته آموزشی راهبردهای تنظیم هیجان گراس(2002) اجرا شد. شایان ذکر است که دانش آموزان در مرحله پیش و پس از اجرا به پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی فردریکز، بلومنفلید و پاریس (2004)، کمک طلبی رایان و پینتریچ (1997) و اهمال کاری تحصیلی سالامون و راث بلوم (1984) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس یک راهه و تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند که آموزش راهبردهای تنظیم هیجان بر کمک طلبی یادگیری و اهمال کاری دانش آموزان دختر اثری مثبت داشته است. از مولفه های اشتیاق تحصیلی، افزایش اشتیاق رفتاری (10/95=F و 0/003= P) و اشتیاق عاطفی (6/97=F و 0/014= P) معنا دار، ولی اشتیاق شناختی (3/15=F و 0/088= P) معنادار نبوده است. در مورد افزایش کمک طلبی تحصیلی، مولفه اجتناب از کمک (3/65=F و 0/06= P) غیرمعنادار، اما پذیرش کمک (4/60=F و 0/04= P) معنادار بود. در زمینه کاهش اهمال کاری تحصیلی هر سه مولفه آمادگی برای امتحانات (175/65=F و 0/01= P)، آمادگی برای تکالیف (37/22=F و 0/01= P) و آمادگی پایانی (28/54=F و 0/01= P) معنادارشده اند. بنابراین، می توان با به کارگیری روش آموزش راهبردهای تنظیم هیجان، متغیرهای انگیزشی مرتبط با یادگیری را احتمالا افزایش داد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.