آمریکا و استراتژی صلح سازی در افغانستان ؛ از نئو محافظه کاری تا نئو همیلتونیسم
حادثه تروریستی 11سپتامبر2001 باعث دگرگونی بنیادین در عرصه ی سیاست خارجی آمریکا شد. در علت سنجی این پدیده، دولتمردان آمریکایی عدم دموکراسی و عدم صلح سازی پایدار را در جوامع فرومانده را به عنوان پیشران خشونت طلبی و حرکت های تروریستی می دانستند. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که استراتژ ی های صلح سازی آمریکا از دوران جرج بوش (پسر) تا دوران نیو همیلتونیسم به رهبری جو بایدن، در افغانستان به منظور صلح سازی چگونه بوده است؟ فرضیه پژوهش به این نکته اشاره دارد کنشگری آمریکا در افغانستان به منظور صلح سازی ریشه در تامین منافع فرا منطقه ای و اجرای جهانی سازی آمریکایی دارد. اساسا توجه به مسئله و رهیافت صلح سازی در افغانستان در دستگاه ادارکی اعمالی ایالات متحده آمریکا به منظور ایجاد یک کشور پایدار در صلح به حاشیه رفته است، سیاستی که به نوعی برای صلح سازی، جریانات داخلی در افغانستان را از مناسبات دورنگه داشته است و توجهی به ساخت و ساحت داخلی افغانستان ندارد به همین دلیل پروسه صلح سازی پایدار موفق نبوده و منجر به نتایج مثبت نشده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر مفهوم صلح دموکراتیک/صلح سازی است. دستاورد پژوهش نشان می دهد، دولت های حاکم بر کاخ سفید از زمان حاکمیت نیو محافظه کاران در زمان بوش (پسر) تا دوران موسوم به نیو همیلتونیسم (جو بایدن) از استراتژی صلح سازی برای تامین منافع خود در بعد فرا منطقه ای و همچنین حضور استراتژیک به منظور تمرکز بر رقبای منطقه ای مانند چین و روسیه استفاده کرده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.