بررسی سویه های زبان شناختی مدلول استعلایی در رمان قصر کافکا با تاکید بر سطوح زبانی والتر بنیامین
هرچند بررسی مفهوم مدلول استعلایی از دل مطالعات فلسفی برمیخیزد، اما زبان شناسی و ادبیات نیز از ظرفیتهای این مفهوم بهره بردهاند. جستار حاضر با بررسی رویکرد زبانشناختی والتر بنیامین به موضوع زبان شناختی مدلول استعلایی در رمان قصر کافکا میپردازد. این رمان به دلیل قابلیت بالایی که برای بررسی و یافتن زنجیرهای از مدلولهای استعلایی در مولفه های اصلیاش داراست، انتخاب شده است. مارتین هایدگر و به ویژه پس از او ژاک دریدا تلاش کردند برای نقد سنت تفکر متافیزیک مفهوم مدلول استعلایی را به کار ببندند. اما هدف این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیل محتوا به این موضوع بپردازد که چگونه بدون به کار گرفتن مشخص اصطلاح مدلول استعلایی، چنین رویکردی در اندیشه های والتر بنیامین و نظریه مشهور او در باب سه سطح از زبان حضور دارد .در سطح سوم زبان که بنیامین از آن با عنوان «عرصه یاوه گویی» یاد میکند، همان سطح تولید معنا و در عین حال ناممکن بودن آن است. این گزاره بنیامین که مترادف با نفی حضور مدلول استعلایی در اندیشه دریداست، در قصر کافکا کاربرد عملی یافته است. درنهایت مقاله به این نتیجه می رسد که رابطه صراحت و ابهام در سه مولفه های اصلی داستان یعنی شخصیت «ک»، «قصر» و همچنین شغل «مساحتگری» ناممکن بودن مدلول استعلایی و سطح سوم زبانی بنیامین را به شکل یک روایت داستانی نشان میدهد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.