تبیین جنبش مشروطه خواهی ایرانیان بر اساس نظریه انقلاب کرین برینتون
مقاله حاضر در صدد است با رویکرد و روشی تلفیقی و با استناد به شواهد تاریخی، از جمله منابع تاریخ نگاری، خاطرات، سفرنامهها و مطبوعات، به تبیین عوامل بروز مشروطه خواهی در ایران بر اساس نظریه انقلاب کرین برینتون بپردازد. نظریه انقلاب برینتون از این جهت مهم است که به بررسی چهار انقلاب بزرگ (فرانسه، روسیه، انگلیس و آمریکا) دنیا پرداخته است. روش مقاله تاریخی بوده و از نظریه جهت تبیین تحولات استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که از بین نشانههای مقدماتی که برینتون در نظریه انقلاب خود بر میشمارد، مولفههای «ناکارآمدی ماشین حکومت»، و «تغییر بیعت منورالفکران» در وقوع مشروطیت ایران نقش داشتهاند. نشانههای «رشد اقتصادی»، «منازعه طبقاتی» و «ناکامی شگفت آور در کاربرد زور» با مشروطیت ایران انطباق نداشته و برعکس نظریه برینتون، حکومت و مردم در شرایط اقتصادی سختی قرار داشتند. در جنبش مشروطیت تضاد طبقاتی هم مشاهده نشد و علیرغم وجود خشونت در ماجرای مسجد جامع و حوادث منتهی به مهاجرت کبری، به دلیل غلبه جریان مذاکره و فشار و همراهی شاه با مشروطه خواهان، میتوان گفت که در جنبش مشروطه خواهی ایرانیان، کاربرد زور و قوای نظامی جهت سرکوب معترضان مشاهده نمیشود. روند حوادث جنبش و تطبیق آن با نظریه برینتون و چهار انقلاب بزرگ نشان از آن دارد که مشروطه خواهی ایرانیان نه انقلاب بلکه جنبش بوده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.