کارکرد بلاغی ضدخلسه های عروضی ناصرخسرو (نقضی بر نظریه روان شناختی هیپنوتیزم وزن ریچاردز)
بلاغت، رسایی وگیرایی کلام برای تاثیر بر مخاطب و اقناع اوست. سهمی از این رسایی و فرایند تاثیر ذهنی و روانی از آن وزن شعر است. چنانکه همواره یکی از دغدغه های برخی بلاغیون قدیم و جدید در غرب و ایران توضیح اموری همچون لزوم تناسب اوزان با محتوای آثار ادبی بوده است. برای نخستین بار اما ریچاردز، از منظر روانشناسی، با تمرکز در مساله فرایند تاثیر وزن شعر، به وجود قرابتهایی میان حالت تسلیم و اقناع مخاطب یک شعر موزون با حالت تسلیم یک انسان هیپنوز شده، پی برده و به تحلیل و تبیین این فرایند با اتخاذ دیدگاهی بینارشته ای پرداخته است. نقطه مقابل این نظریه را در تعمد ناصرخسرو برای کاربرد اوزان سنیگن می توان دید. مقاله حاضر با نگاهی تحلیلی تطبیقی و البته انتقادی به نظریه «هیپنوتیزم وزن» ریچاردز، با تمرکز بیشتر در تحلیل برخی اوزان شعری ناصرخسرو، در پی تبیین موارد نقض این نظریه بر اساس کاربرد بحور نامطبوع یا اوزان ثقیل خواهد بود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.