وحدت وجود و فروع آن در اندیشه مولوی با تاکید بر تجلی و تعالی خدا
مولانا جلال الدین محمد بلخی در آثار خود به ویژه مثنوی معنوی، بر خلاف دیدگاه فلسفی معروف به پانته ایسم و معتقدان به حلول و اتحاد، اعتقاد به وحدت وجود را با تجلی و تنزه و تعالی خدا سازگار و قابل جمع می داند و حتی مدعی است که از این نگاه، می توان تصویری مطلوب تر و نزدیک تر از هر دیدگاه دیگری نسبت به خدای دین داشت. در اینجا کوشیده شده است با کاربرد روش توصیفی-تحلیلی ابتدا به اثبات باورمندی مولوی به دیدگاه وحدت وجود بپردازیم و سپس فروع آن را تبیین و بررسی کنیم؛ به ویژه به این پرسش پاسخ دهیم که چگونه او تجلی و تنزه و تعالی خدا را بر مبنای اصل اساسی مکتب خود (وحدت وجود) تبیین و اثبات می نماید. از این رو، برای آشنایی با مکتب عرفانی و بررسی دیدگاه مولانا، ابتدایا به معرفی مشرب عرفانی و اعتدال اندیشه و روش فکری او می پردازیم و سپس بر مبنای وحدت وجود به تقسیم وحدت به وحدت آفاقی و انفسی و تمایز گذاری میان مقام ذات و مقام اسماء و صفات الهی و اعتقاد به تشبیه در عین تنزیه و تنزیه در عین تشبیه که فروع و پیامدهای این اصل هستند مبادرت می ورزیم.
مولوی ، وحدت وجود ، تجلی(تشبیه) ، تعالی (تنزیه) ، خدا
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.