بررسی نقش ضوابط در ساختار فضایی ساختمان های بلندمرتبه مسکونی شهر تهران (نمونه موردی: ساختمان های بلندمرتبه 1399-1370)
توسعه شهرها در قرن حاضر برای پاسخگویی به معضلاتی مانند رشد جمعیت، تقاضای عمومی برای زندگی و کار، توجه به گسترش عمودی را افزایش داده است. مجتمع مسکونی مرتفع راهکاری برای پاسخ دهی به شرایط حاکم است. این مجموعه های مسکونی در ساختار خود دارای مزایا و معایبی هستند و بسیاری از آن ها بر اساس ضوابط مدون و آیین نامه های موجود ساختار فضایی خود را شکل داده اند و ضوابط شاکله اصلی ساختار فضایی در آن ها بوده است که در بعضی از آن ها این امر به صورت واضح تری خود را نشان می دهد. این پژوهش با بررسی و اولویت بندی ضوابط با توجه به میزان سهم عاملی آن ها در شکل گیری ساختمان های بلندمرتبه شکل گرفته است. روش تحقیق ترکیبی و از نوع آمیخته کیفی در کمی است. در مرحله کیفی از مصاحبه برای گردآوری اطلاعات و از پرسشنامه در مرحله کمی بهره گرفته می شود. نرم افزارهای مورد استفاده در این پژوهش، در بخش کمیJMP و در بخش کیفی ATLASTI است. نتایج نشان می دهد که بیشترین تاثیرگذاری متعلق به: ضوابط محدودیت ارتفاعی بر فاصله بین عناصر با مقدار(000/1)، ضوابط محدودیت مکانی بر اجزای واحد با مقدار(000/1)، ضوابط اطفای حریق بر اجزای واحد با مقدار (982/0)، ضوابط آسانسور بر بافت با مقدار(000/1) اما کم ترین تاثیرگذاری شامل ضوابط محدودیت ارتفاعی با پیوستگی کالبدی (388/0)، ضوابط محدودیت مکانی با بافت(514/0)، ضوابط آسانسور بر پیوستگی کالبدی با مقدار(356/0) و ضوابط اطفای حریق بر فرم با مقدار(246/0)، ضوابط راه خروج با اجزای واحد با مقدار(401/0)، ضوابط ساختار کالبدی بر خوانایی با مقدار(213/0)، پیوستگی کالبدی و ضوابط مصرف انرژی و صرفه جویی با پیوستگی کالبدی با مقدار(388/0)، ضوابط استقرار خودروها با تفاوت های کالبدی با مقدار(255/0) و ضوابط پیش آمدگی بر عرصه بندی فضایی با مقدار(262/0) است. درنهایت برای بهبود ساختار فضایی و کنترل نقش های مخرب ضوابط به علت عدم هماهنگی بین ابعاد ساختاری فضا راهبردهای زیر پیشنهاد ارایه شده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.