یادداشت سردبیر
در تاریخ سرزمین ما، ایران، ادوار و مقاطعی هست که هنوز زوایا و ابعاد مهمی از آنها همچنان در تاریکی و ابهام باقی مانده و آگاهی و دانش ما درباره آنها ناچیز است؛ ازجمله دوره موسوم به حمله و اشغال مغولان (ح654 616 ق) که برغم انجام تتبعات و پژوهشهای گوناگون اجتماعی، سیاسی، ادبی و فرهنگی، دستکم بلحاظ مختصات علمی این دوره شامل شیوههای آموزش، وضعیت مدارس، چگونگی نگارش آثار علمی و ادبی، کتابخانهها و حتی فهرست جامعی از عالمان و دانشمندان آگاهی ما نسبت به آن اندک است. از جهت دادههای مربوط به «تاریخ فلسفه» و در معنای عام آن، علوم عقلی از نقش کسانی چون خواجهنصیرالدین طوسی (672 597 ق) گزارشها و نوشتههای بسیاری به زبانهای مختلف در دست است، لیکن همچنان ناگفتههای بسیاری در این زمینه وجود دارد که نیازمند تتبع و پژوهش گستردهتری است. اهمیت خواجه نصیر و نقش او در حفظ میراث علمی ایران و اسلام (تاسیس رصدخانه و کتابخانه مراغه، تجمیع آثار علمی از نقاط مختلف، دعوت از عالمان و دانشمندان در زمینههای مختلف علمی، نگارش آثاری جاویدان در فلسفه و ریاضی و کلام و هییت و...) تنها بخشی از خدمات علمی این چهره بزرگ تاریخ ماست؛ ابتکار و نوآوریهای او در دانشهای عصر بویژه فلسفه و کلام آنهم در زمانه وحشت و ناامنی ناشی از حمله مغول، نیازمند بازخوانی و معرفی جدید است. توجه کنیم! رام کردن و انقیاد قومی که از دانش و فرهنگ و زندگی شهری و آداب تمدنی دور بودند، در دشتها و بروی پشت اسبها پرورش یافته و از هجوم و غارت و آتش زدن خانه و کاشانه مردمان لذت میبردند، کار آسانی نبود؛ آنهم برای دانشمندی که میبایست از سویی در قلاع اسماعیلی دست به نگارش اخلاق ناصری زده و برخی ماجراجوییها و رفتارهای افراطی سران اسماعیلی را مهار کند و از سویی دیگر، در دربار هلاکوخان مغول، ضمن تمشیت و تدبیر امور، به اصلاح و آبادانی و انتشار علوم اهتمام ورزد و در کنار همه این امور، امنیت نفوس و ذخایر مادی و معنوی دارالاسلام را تامین کند. هرکدام از اینها بتنهایی برگی درخشان در کارنامه حیات علمی، سیاسی و اجتماعی یک چهره ماندگار بحساب میآید. خدمات خواجه در حوزه علوم عقلی دستکم از دو جهت چشمگیر و بلکه یگانه و بیهمتاست: 1. آنگونه که در تراجم آمده است، خواجه در عنفوان جوانی، فلسفه را در نیشابور با آثار شیخالرییس فرا گرفت و تا بدانجا پیش رفت که یکی از معروفترین شروح و تعلیقات را بر اشارات و تنبیهات ابنسینا نگاشت که اکنون با گذشت پیش از هفت قرن از زمان نگارش آن، همچنان بعنوان یکی از منابع و مآخذ مهم علوم عقلی و حکمت سینوی بشمار میرود. شرح و تعلیقه خواجه نوشتهیی همعرض سایر تعلیقات نیست، از این جهت که از یکسو مشکلات و غوامض متن فشرده شیخالرییس را باز میکند و از سویی دیگر حملات و نقدهای گزنده فخر رازی، بنمایندگی از گروه کثیری از متکلمان متصلب و عقلستیز را پاسخ میدهد؛ آنهم در زمانهیی که چراغ حکمت و فلسفه کمفروغ یا حتی بیفروغ بود و دفاع از عقل و علوم عقلی به قیمت جان آدمی تمام میشد! اهتمام خواجه به علوم عقلی محدود و منحصر به شرح اشارات نیست؛ در سایر نوشتههای علمی او نیز روش استدلالی و برهانی غلبه یافته و گویی وی خود را مکلف به تجدید حیات فلسفه و روش عقلی در زمانه غربت آن میدانسته است. 2. اگرچه درباره مذهب کلامی خواجه آنهم با عنایت به ارتباط وی با اسماعیلیان اظهار نظرهای مختلفی شده است، لیکن آنچه مسلم است، نگارش اثری مانند تجرید الاعتقاد از یکسو و پرورش دانشمندان و عالمان بزرگی چون علامه حلی و ابنمیثم بحرانی (شارح نهجالبلاغه) از سویی دیگر نمیتواند در تعیین سمت و سوی اعتقادی خواجه بیاثر باشد؛ گذشته از آن شیوه نگارش و پردازش آراء و عقاید کلامی امامیه در تجرید الاعتقاد و دفاع کمنظیر خواجه از عقاید مذهب حقه بروش برهانی و استدلالی، جای هیچگونه تردیدی در تشخیص تعلق خاطر نویسنده باقی نمیگذارد. از اینرو بجریت میتوان گفت خواجه قهرمانی بیبدیل و احیاگر سنت فلسفی و حکمی عالم اسلام در قرن هفتم و آموزگاری بزرگ در انتقال آموزههای اعتقادی شیعه اثنی عشری است. این معنا در حکم کلیاتی است برای پژوهشهای تفصیلی در تاریخ علوم و دانشهای ایران و عالم اسلام که امید است پژوهشگران جوان با همت خود افقها و دادههای جدیدی را در این زمینه عرضه بدارند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.