تلفیق عرفان و معنادرمانی در مثنوی مولوی و انعکاس مفاهیم قرآنی در آن
در پژوهش حاضر بر اساس نظریه معنادرمانی فرانکل به تحلیل مفهوم معنی و شوق زندگی در مثنوی معنوی پرداخته می شود. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و از نوع کتابخانه ای است. در این پژوهش مولفه های رنج، تحمل پذیری، مسیولیت پذیری، عشق و دین داری نظریه فرانکل در مثنوی معنوی تبیین و تفسیر شده است. در روان شناسی معنی گرای فرانکل و تعالیم عملی عرفان مولانا به رنج و سختی با دید مثبت نگریسته می شود و هردو استقامت و تحمل را در برابر مصایب و مصاعب عامل پختگی و وسیله کمال انسان می دانند.دیگر مولفه معنادرمانی فرانکل عشق است که به زندگی معنا و شوق می بخشد. از رهگذر نگاه عارفانه فرانکل و مولوی به عشق، زندگی هدفی والا می یابد و از مادیات و ظواهر عالم مادی فراتر می رود، فرد به تهی بودن و بی مقداری خویش در برابر ذات الهی پی می برد و در دریای لایزال او محو می شود تا به جاودانگی ابدی برسد. معنادرمانی و عرفان جز با دین داری با عشق الهی میسر نمی شود و تجربه درک خدا تنها از راه شهود و قلب ممکن است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.