تجارب والدین دارای دانش آموز مبتلا به اختلالات یادگیری: مطالعه پدیدارشناسی

سابقه و هدف:

  با توجه به اهمیت یادگیری کودکان در سرنوشت تحصیلی آنان، اختلالات یادگیری موجب سردرگمی معلمان و والدین می شود. پژوهش حاضر با هدف تبیین تجارب والدین دارای دانش آموز مبتلا به اختلالات یادگیری در دبستان های شهر لردگان در سال 1398 طراحی و انجام شد.

 طرح پژوهش حاضر با رویکرد کیفی از نوع مطالعه پدیدارشناسی توصیفی بود. جامعه پژوهش را مادران دارای کودکان با اختلال یادگیری در شهرستان لردگان در سال 1398 تشکیل دادند. در این راستا، مصاحبه بدون ساختار و عمیق تا اشباع اطلاعات با 12 نفر از مادران این گروه از کودکان در شهر لردگان انجام شد که به صورت هدفمند در دسترس انتخاب شده بودند و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. داده ها از طریق روش کلایزی و مشخص کردن مضامین اصلی و فرعی تحلیل شد.

 از مجموع 12 نفر از شرکت کنندگان در پژوهش، 3 نفر آقا و 9 نفر خانم بودند. شرکت کنندگان در دامنه سنی 27 تا 83 سال بودند. در این میان یک نفر بیوه بود و بقیه متاهل بودند. پس از تحلیل مصاحبه ها، 1027 کد اولیه حاصل شد که در قالب 10 مفهوم اصلی احساس تنهایی والدین با 5 زیرمفهوم، بر هم خوردن تعادل روانی والدین و پرخاشگری با 6 زیرمفهوم، احساس سرشکستگی و افسردگی با 6 زیرمفهوم، مشارکت و پیگیر بودن والدین با 9 زیرمفهوم، تلاش والدین و اختلال یادگیری با 17 زیرمفهوم، مشکلات اقتصادی و همراهی نکردن نهادهای مسیول با 9 زیرمفهوم، همراهی جامعه با 7 زیرمفهوم، مشکلات جسمی و روحی کودک با 8 زیرمفهوم، نگرانی از آینده کودک با 8 زیرمفهوم و تاثیر معلم با 2 زیرمفهوم شناسایی شد.

 با توجه به نتایج، والدین دارای کودکان با اختلالات یادگیری احساس تنهایی می کنند، تعادل روانی والدین بر هم می خورد، دچار پرخاشگری می شوند و درنهایت احساس سرشکستگی و افسردگی می کنند. مشارکت و پیگیر بودن والدین و تلاش آنان، همراهی جامعه و مشکلات جسمی و روحی کودک، نگرانی از آینده کودک و تاثیر معلم از یک سو و مشکلات اقتصادی و همراهی نکردن نهادهای مسیول از سوی دیگر کاملا مشهود است. لذا والدین به حمایت های مختلف از طرف جامعه و سیسدرون مایه آموزشی نیاز دارند و حمایت های لازم از این خانواده ها ضرورتی اجتناب ناپذیر است.