عینیت و شرایط امکان آن از منظر مرلوپونتی
از نظر مرلوپونتی، قصدیتی که هوسرل از آن سخن می گوید نشان دهنده عمل تامل و عینیت بخش آگاهی ای است که از بالا تجربیات قوام یافته را به منزله عین برای سوژه بررسی می کند. درنتیجه این قصدیت، مواجهه پیشاتاملی و قوام بخش با جهان غیرممکن و وحدت پیشاحملی سوژه و عین پنهان می ماند. پس، برای حل این مشکل بایستی قصدیتی را به منزله قصدیت بنیادین در نظر بگیریم که آگاهی به واسطه آن، بدون مفهوم سازی صریح و به جای مفروض گرفتن اعیان خود، روی به سوی آن ها داشته باشد. این نوع قصدیت، که مرلوپونتی آن را «قصدیت عملی» می نامد، منوط به عین قصدی ای نیست که درمقابل سوژه قرار دارد، بلکه جهت گیری اولیه او به سوی جهان است که به واسطه آن، سوژه در جهان جای می گیرد و نمی تواند خارج یا منفک از آن در نظر گرفته شود. حضور سوژه در جهان به واسطه بدن او امکان پذیر می شود. درنتیجه، بدن به ابزاری برای آگاهی تبدیل می شود که امکان ارتباط بی واسطه با اعیان پیرامون آگاهی را فراهم می سازد. حال سوالی که مطرح می شود این است که آیا امکان تحقق عینیت براساس چنین شرایطی وجود دارد؟ بررسی بیشتر مسیله نشان می دهد که دیگر نمی توان عینیت را منوط به یافتن ماهیت اعیان در آگاهی استعلایی تلقی نمود، بلکه لحظه دادگی جهان به سوژه تنانه در تجربه ادراکی محسوب می شود. در این مقاله سعی داریم نحوه تحقق این معنا از عینیت و شرایط آن را در پدیدارشناسی مرلوپونتی توضیح دهیم.