برساخت اجتماعی خودزنی در بستر تغییرات نظام آموزشی: مطالعه ای کیفی در بین دانش آموزان دختر یزدی
زمینه و هدف:
نظام آموزشی در سال های اخیر با چالش های کارکردی/معرفتی مهمی مواجه شده و بسیاری از نوجوانان در مدارس در مواجهه با این چالش ها ناهنجاری های خاصی از خود نشان می دهند. از جمله این ناهنجاری های درحال رشد، خودجرحی یا همان خودزنی است. هدف پژوهش حاضر بررسی برساخت این پدیده در بسترهای آموزشی موجود است.
روش و داده ها:
در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای با استراتژی اشتراوس و کربین 23 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر یزد انتخاب شدند و مصاحبه های عمیقی در مورد خودزنی در بستر مسایل آموزشی انجام شد. داده ها با 20 مقوله اصلی و یک مقوله هسته در مدل پارادایمی ارایه شدند.
نتایج نشان داد مقولاتی همانند فوبیای نهادی نظام آموزشی، قدرت سراسر بین مدرسه، هدایت تحمیلی والدین، بی اعتمادی به نظام آموزشی مدرسه، عدم همراهی والدین، تحقیر شخصیتی، بیهوده پنداری آموزشی، جو کسل کننده مدرسه، تبعیض آموزشی و مواردی از این دست به ظهور استرس هنجاری هژمونیک پایدار منجر می شوند.
در پاسخ به این استرس های هنجاری هژمونیک، دانش آموزان راهبردهای خاصی پیش می گیرند که از جمله آنها خودزنی و آسیب رسانی به خود، ترجیح اشتغال بر آموزش و همنشینی افتراقی است.
پیام اصلی:
نظام آموزشی فشارهای اجتماعی و روانی بر دانش آموزان وارد می کند و دانش آموزان دچار تنش ها و استرس های فردی/اجتماعی می شوند که یکی از پیامدهای درحال رشد آن خودزنی است. در واقع برای نوجوانان، خودزنی راهی است برای فرار از مشکلات زندگی، مشکلات فردی و یا بین فردی.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.