«بیرون جهیدن ماهی از آب»: خوانشی دولوزی از مفهوم آزادی در رمان تک شاخ اثر آیریس مرداک
از دوران کلاسیک تا کنون، مسیله آزادی یکی از مفهوم های اساسی در تاریخ ادبیات و فلسفه بوده است. این مفهوم همواره در بحث های گوناگون درباره رمان «تک شاخ» اثر آیریس مرداک (1963) مطرح بوده است. بر خلاف بسیاری از بررسی های پیشین این رمان که بر خوانش های استعلایی، «اخلاقیاتی»، و زندگی نامه ای متمرکز بوده اند پژوهش کیفی حاضر، با تکیه بر تفکر ژیل دولوز (1925-1995)، فیلسوف پساساختارنگر فرانسوی، از لحاظ «اخلاقی» جنبه درون ذات مفهوم آزادی را، که مضمون اصلی رمان است، وامی کاود. افزون بر آزادی، مفهوم های مرتبطی چون قدرت، عشق، تمنا، و شدن (= صیرورت) نیز بررسی و میزان آزادی شخصیت های اصلی رمان، هانا کرین اسمیت و افینگم کوپر، تعیین می شوند. هدف اصلی این پژوهش یافتن پاسخ این پرسش است که آیا این دو شخصیت، در نهایت، گریزگاهی برای نیل به قلمروزدایی مطلق می یابند یا خیر. یافته های پژوهش نشان می دهند که هانا در قلعه گیز رمزگذاری و قلمروگذاری شده است اما در نهایت بدنی بی اندام می شود. سپس، به این پرسش پرداخته می شود که آیا افینگم تا پایان روایت در اثر پیوند با هانا به بدن کنش گر تبدیل می شود یا نه. سرانجام، پژوهش حاضر نتیجه می گیرد که مرگ هانا به قلمروزدایی مطلق مثبت او منجر می شود، حال آنکه افینگم قلمروزدایی نسبی منفی را تجربه می کند، زیرا بازگشت به زندگی «واقعی» مدام نیروی «بدن» را تهدید و آزادی مطلق را ناممکن می سازد.
آزادی ، نقد دولوزی ، «تک شاخ» ، بدن بی اندام ، قلمروزدایی ، اخلاق
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.