بررسی تقابل در بخش تاریخی شاهنامه از نظر رویکرد ساختارگرایانه استروس (مطالعه موردی داستان بهرام گور، خسرو انوشیروان، و بهمن)
بررسی و تحلیل تقابلهای متن برای رسیدن به ماهیت مفهوم مرکزی در اثر، ازطریق تحلیل تقابلهای دوگانه یکی از شیوه های مطالعاتی متون در روش ساختگرایان است. کلود لوی استروس، از زبانشناسان ساختگرا، قایل به تقابل دوقطبی یا تقابل معنایی است. بر بنیاد نگرش تقابلی، بسیاری از داستانهای شاهنامه از تقابلهای دوگانه شکل گرفته است؛ هدف اصلی این جستار بررسی تقابل در دو داستان بخش تاریخی شاهنامه بر پایه نظریه ساختگرای استروس میباشد.
نگارندگان در این مقاله به شیوه توصیفی-تحلیلی برمبنای روش سندکاوی و مطالعات کتابخانه ای در سه داستان بخش تاریخی شاهنامه یعنی داستان بهرام گور، خسرو انوشیروان، و بهمن به بحث و بررسی پیرامون تقابلهای دوگانه از نظر لوی استروس پرداخته اند.
در بخش تاریخی شاهنامه تحت تاثیر بخش اساطیری آن و نیز مفهوم ثنویت در اساطیر، همچنان با زیرساخت تقابلهای دوگانه با وقایع تاریخی مواجه هستیم.
تقابلهایی موجود در بخش تاریخی شاهنامه مانند تقابل دادگری و ستم، ایران و انیران، نبرد میان خیر و شر، تقابل پدر و پسر و یا رویارویی با حیوانات درنده خو وحشی همه در خدمت تقابلهای کلیتر و درجهت تقویت سویه های متقابل بنیادین اسطوره یعنی اندیشه خیر و شر است.
شاهنامه ، تقابل ، نظریه لوی استروس ، بهرام گور ، خسرو انوشیروان ، بهمن
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.