حاکمیت در حقوق بین الملل
در این مقاله پس از بررسی تحولاتی که در جامعه بینالمللی به وقوع پیوسته است، اهمیت خاص و ویژه عنوان مقاله حاضر یعنی حاکمیت در حوزه حقوق بینالملل عمومی را بررسی مینماییم. حاکمیت که مفهومی حقوقی و سیاسی بطور همزمان است، بطور دایمی مورد توجه محققینی که در تلاش برای تعیین نقش آن در روابط بینالمللی که حقوق بینالملل بر آن حاکم است، میباشد. حاکمیت مفهومی پیچیده است، این مفهوم میتواند در بستر حقوق ملی بررسی گردد، اما بعنوان عضوی از جامعه بینالمللی، یک دولت در روابط بینالمللی برمبنای اصل برابری حاکمیتها مشارکت مینماید، که معنی دیگر حاکمیت را بوجود میآورد. در این مقاله تحول مفهوم حاکمیت بررسی گردیده و عواملی را که منجر به تغییر در ویژگیهای این مفهوم شده اند به منظور پیش بینی گرایشهای به توسعه آن شناسایی گشته اند. در این تحقیق جنبه های اعمال حاکمیت بعنوان نتیجه ای از تحدید قدرت دولتها به نفع شخصیتهای بینالمللی برجسته گشته اند. در نگارش این مقاله از روش تحلیل مسایلی که در راستای موضوع مذکور ایجاد شده اند، با ارجاع به دیدگاه های دکترین مشروح در تحقیقات تخصصی، تحقیقات مستند و تفسیر هنجارهای حقوقی در این زمینه استفاده شده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.