مدرنیسم و نوشتار زنانه (بررسی هویت زن در رمان مدرنیستی «شازده احتجاب» اثر هوشنگ گلشیری)
در ادبیات معاصر، «زبان و نوشتار زنانه» و «مدرنیسم» معانی مرتبطی دارند. قاعدهگریزی، ذهنیت مبنایی، تکگوییهای درونی و وضعیت روانرنجورانه زبان، بهمنزله ویژگیهای نوشتار زنانه مطرح میشوند که عناصر و تمهیدات داستانهای مدرن هم هستند. مدرنیسم در ادبیات را میتوان پیآمد گرایش به دموکراسی و چندصداییای دانست که در قرن بیستم، زمانه گسست از سنتها و فروپاشی قراردادها، به مسایل جدی بشر مبدل شده بود. نظریه نوشتار زنانه هم الگوی پیشنهادی کسانی بود که در تلاش بودند تا با نحوگریزی و گسیختگی در زبان، ساختارهای شکلگرفته مقوم مردسالاری را برهم زنند. بنابراین هر دو مجال میدهند به وجود چندصدایی، تکثرگرایی و دموکراسی. کوشش این پژوهش بر این است تا نظری نو بر رمان شازده احتجاب بیفکند و جزییات داستانی تازهای در آن بیابد، بهطوریکه ابتدا با تبیین عناصر رمان مذکور، مدرنیستی بودن ماهیت آن توجیه گردد و سپس با تحلیل شخصیتپردازی زنان داستان، افعال آنها مورد کاوش قرار گیرد تا میزان استقلالمندی یا تحت سیطرهبودگیشان، سنتی یا مدرن بودنشان، در نسبت با ساختار مدرن داستان، مورد بررسی قرار گیرد. نتیجه حاصل از پژوهش نشان داد که گلشیری در این رمان با استفاده از شیوههای مدرن داستانپردازی، انسجامی متناسب با ویژگیهای مدرن شخصیت زن کنشمند و سلطهناپذیر داستان خود آفریده است. تمهیدات داستانی او خواننده را به خوانشی همسو با مختصات نوشتار زنانه راه میبرند که در آن مرد از سالاری محتوم در متن عزل میگردد و بستری مناسب فراهم میآید برای شخصیت زنی همچون فخرالنسا تا با هویت قایمبهذات و کنشهای قاعدهگریز و آزادیطلبانه خود، سیطره تبعیض و قیمومیت را به چالش بگیرند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.