تحلیل عناصر دینی نظریه سعادت و تبیین نقش آنها از نظر ابن سینا و توماس آکوئیناس
مسیله سعادت انسان از دیرباز، موردتوجه متفکران بوده و ارسطو از نخستین اندیشمندانی است که سعادت را محور نظام اخلاقی خویش قرار داده است. ازنظر این فیلسوف، سعادت، غایت زندگی انسان محسوب می شود که درپی کسب فضایل اخلاقی و عقلانی در دنیا به دست می آید. ابنسینا و توماس آکوییناس به عنوان دو فیسلوف شاخص مشایی در شرق و غرب، هرکدام، تفسیری خاص از نظریه سعادت بیان کرده اند. در این نوشتار، با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، بررسی تطبیقی تفسیرهای عرضه شده ازسوی این دو فیلسوف را به منظور کشف افتراقات و اشتراکات نظریاتشان انجام داده ایم. مباحث این دو متفکر، بیانگر آن است که هردوی آنان تفسیرهایشان از نظریه سعادت ارسطو را با تمسک به عنصر دینی خویش و با تکیه بر رویکردی عقلانی، در بستر تعالیم دینی به دست داده اند. ابن سینا در بعد عملی سعادت، درقالب تمسک به جنبه عملی شریعت اسلام، با بیان فضایل و رذایل دینی و التزام به آن ها، و توماس آکوییناس درقالب قاعده فیض و لطف الهی با مطرح کردن ایده فضایل الهیاتی، موجب قرین سازی سعادت دنیوی ارسطو با سعادت دینی- اخروی شده اند. ابن سینا با رویکردی تکمیلی و با محور قراردادن سعادت عقلی، نقش شرع در سعادت را لازم و تکمیل کننده دانسته و توماس آکوییناس نیز با رویکردی ترکیبی، علاوهبر سعادت عقلی ارسطویی، سعادت الهیاتی مبتنی بر ایمان مسیحی را لازم و نقش آن را تکمیل کننده به شمار آورده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.