تحلیل شخصیت در رمان «پرستوهای کابل» اثر یاسمینا خضرا برمبنای نظریه نشانه شناسی فیلیپ هامون
مسیله شخصیت رمان از دیرباز نظریههای ادبی را به خود مشغول کرده است و بهدلیل جایگاهی که در داستان دارد و ویژگی مبهم آن، هنوز هم اندیشه ادبی را به خود معطوف میکند. شخصیت مهمترین عنصر در شکلگیری روایت است. پرسوناژ با جایگاهی که در اساس و مبنای هر آفرینش ادبی در نقش موتور محرکه داستان دارد، به تحول رویدادهای رمان کمک میکند. هدف این پژوهش، بررسی بعد روانی - اجتماعی و فیزیکی شخصیت در جایگاه مقولهای متنی در رمان «پرستوهای کابل» اثر یاسمینا خضرا، نویسنده الجزایری، است. در طول تحلیل، بر الگوی نشانهشناختی شخصیت ارایهشده توسط فیلیپ هامون، تکیه شده است؛ همچنین سعی شده است ازطریق رویکردی تحلیلی، براساس دادههای کتابخانهای، دریافته شود که آیا تحلیل نشانهشناختی یا الگویی ارایهشده توسط فیلیپ هامون بهمنظور مطالعه شخصیت، برای دستهبندی شخصیتهای رمان مدنظر قابل استفاده است یا خیر. هدف مشخص این پژوهش، علاوهبر تعیین بعد فیزیکی و روانی قهرمانان داستان، شناخت چگونگی بازتولید شخصیتها از واقعیت موجود است و اینکه هر شخصیت در رمان چه نقشی دارد، سهم آن در شکلگیری دلالت چیست و آیا شخصیتهای خضرا در بعد فیزیکی و روانی خود واقعیت افغانستان را منعکس میکنند. با مروری اجمالی بر این اثر پی برده میشود که شخصیتهای این رمان در شکلگیری دلالت بهتدریج شکلگرفته در متن، نقش عمدهای ایفا میکنند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.