بررسی انتقادی باور به جهان خارج در اندیشه فیلسوفان تجربه گرا
باور به جهان خارج و مسیله مرجع عینی تصورات، پرسشی بنیادین است که در هر نظام شناختی کوشیده می شود تا برای آن پاسخی تدارک شود. در فلسفه دکارت بنا بر اصل کوجیتو (cogito ergo sum)، ابتدا من و سپس جهان اثبات می شود، بااین حال تمایز میان من و جهان، یا سوژه و ابژه، همواره این پرسش را پیش روی ما قرار می دهد که مرجع عینی تصورات ما چگونه ثابت می شود و چیست اند؟ آیا اشیاء مستقل از ذهن هستند؟ یا همان چیزهاییاند که ما میبینیم، حس میکنیم، میبوییم، میچشیم یا لمس میکنیم؟ بهعبارتی دیگر آیا آنها فقط دادههای حسیاند یا تصوراتی از این دادهها هستند؟ و اینکه آیا اشیاء مستقل از ذهن هستند، اما ما تصوراتی از آنها داریم و دادههای حسی را از آنها دریافت میکنیم؟ تجربه گرایانی مانند لاک، بارکلی و هیوم هریک دلایلی برای توضیح این مرجع عینی به دست داده اند. در این مقاله ابتدا مقصود هریک از این فیلسوفان از مفهوم تصور و شیء را مورد بررسی قرار میدهیم، سپس باور آنها درباره منشا تصورات و جهان خارج را بررسی کرده و، میکوشیم تا به نحوی نقادانه اشکالات وارد بر هر یک را نشان دهیم. درنهایت در دو سطح (1) وجود اشیای خارج و، (2) تطابق آنها با تصورات ذهن، مسیله شکاکیت را بررسی میکنیم و، نشان میدهیم که باور کدامیک از این فیلسوفان را میتوان منتهی به شکاکیت دانست و باور کدامیک را نمیتوان.
مرجع عینی تصورات ، لاک ، بارکلی ، هیوم ، شکاکیت ، باور به جهان خارج ، تجربه گرایی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.