بررسی آثار مشوق های مالیاتی در چارچوب تعادل عمومی و جزیی: مطالعه موردی اقتصاد ایران
بررسی ادبیات تحقیق در یک دهه اخیر نشان می دهد که کشورهای توسعه یافته اغلب از مشوق های مالیاتی به عنوان یک ابزار مالی موقت جهت تحریک اقتصاد خود بعد از بحران مالی 2007-2008 میلادی استفاده کرده اند درحالی که کشورهای در حال توسعه از این ابزار به طور گسترده ای به عنوان یک سیاست عادی و دایمی جهت به حرکت درآوردن اقتصاد خود استفاده می کنند. در بین کشورهای گروه دوم، مقامات مالی در ایران از دامنه وسیعی از انواع مشو های مالیاتی برای تحریک متغیرهای بخش واقعی اقتصاد مانند سرمایه گذاری، انباشت سرمایه و تولید در بلندمدت بهره می گیرند. روش شناسی تحقیق حاضر برمبنای شبیه سازی یک مدل تعادل عمومی و جزیی استوار است. در این مطالعه، با بهره گیری از یک مدل تعادل عمومی کینزینی جدید، آثار مشوق هایی مانند تخفیف های مالیاتی، استهلاک شتابان و کاهش نرخ مالیات بر متغیرهای کلان اقتصادی (سرمایه گذاری، موجودی سرمایه، تولید و مصرف) و نیز بر متغیرهای بودجه دولت (درآمدهای دولت و ارزش فعلی درآمدهای دولت) مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج بدست آمده نشان می دهند که تحت فرض انعطاف پذیری کامل قیمتها و دستمزدها، اجرای سیاست اعمال مشوق های مالیاتی باعث افزایش قابل توجه کسری بودجه و بدنبال خود ناپایداری وضعیت مالی دولت خواهد شد. با این حال، تحمیل چسبندگی های اسمی باعث بروز آثار مثبت مشوق های مالیاتی و بهبود نسبی پایداری بودجه ای دولت می شود. به عبارت دیگر، چسبندگی قیمتها و دستمزدها باعث واکنش مثبت متغیرهای واقعی اقتصاد به مشوق های مالیاتی می شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.