الگوی روابط ساختاری سازش یافتگی زنان بعد از رویداد طلاق بر اساس ذهن آگاهی و شفقت به خود با نقش میانجی گری تحمل پریشانی: یک مطالعه توصیفی
طلاق به عنوان یکی از عوامل فروپاشی خانواده به شمار می رود و سازگاری بعد از آن برای زوجین حایز اهمیت است. هدف پژوهش حاضر تعیین الگوی روابط ساختاری سازش یافتگی زنان بعد از رویداد طلاق بر اساس ذهن آگاهی و شفقت به خود با نقش میانجی گری تحمل پریشانی بود.
روش پژوهش توصیفی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مطلقه شهرستان سنندج در سال 1401-1400 بود که حداقل 3 ماه و حداکثر 36 ماه از طلاقشان گذشته بود و از میان آن ها 222 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل مقیاس شفقت به خود Rees و همکاران، ذهن آگاهی Bauer و همکاران، تحمل پریشانی هیجانی Simmons و Gaher و سازش یافتگی Fisher بود. داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد.
نتایج حاکی از برازش مدل کلی پژوهش به داده های تجربی بود. یافته ها نشان داد ذهن آگاهی، شفقت به خود و تحمل پریشانی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی سازش یافتگی زنان بعد از رویداد طلاق هستند (05/0<p). هم چنین، اثر غیرمستقیم ذهن آگاهی (011/0=P) و شفقت به خود (010/0<p) با میانجی گری تحمل پریشانی، بر سازش یافتگی زنان بعد از رویداد طلاق معنادار بود.
بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت که ذهن آگاهی، شفقت به خود و تحمل پریشانی نقش کلیدی در پیش بینی سازش یافتگی زنان بعد از رویداد طلاق دارند و توجه بیش تر مراکز مشاوره و روان درمانی به این متغیر ها در پیش بینی سازش یافتگی زنان بعد از رویداد طلاق ضروری به نظر می رسد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.