اثربخشی آموزش معکوس بر انگیزش تحصیلی، درگیری تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش معکوس بر انگیزش تحصیلی درگیری تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی بود. طرح تحقیق پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه کنترل بوده و به لحاظ هدف کاربردی است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در پایه پنجم ابتدایی منطقه 13 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه گیری از نوع در دسترس شامل بر 30 دانش آموزان از یک دبستان دولتی انجام شد که به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل در دو کلاس گمارش تصادفی شدند. گروه آزمایش، تحت آموزش به روش معکوس قرار گرفتند و گروه کنترل طبق شیوه مرسوم معلم خود پیش رفتند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه ی خودتنظیمی بوفارد (1995)، پرسشنامه ی درگیری تحصیلی ریو (2013) و پرسشنامه ی انگیزش تحصیلی هارتر (1981) که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس در نرم افزار spss20 تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل از نظر خودتنظیمی تحصیلی، درگیری تحصیلی و انگیزش تحصیلی تفاوت معناداری (P<0.05) وجود داشت. به عبارت دیگر آموزش به روش معکوس، باعث افزایش انگیزش تحصیلی، درگیری تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان شد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.