خرقه پوشان درباری؛ علل دربارگرایی صوفیه از قرن ششم تا نهم هجری با تکیه بر آثار مشایخ این دوره
ارتباط اهل خانقاه با دربار در طی قرن های ششم تا نهم هجری مسیری را طی کرده است که می توان گفت با عقیده صوفیان قبل از قرن ششم در تضاد است؛ به این معنی که در ادوار قبل تر، گفتار و کردار خانقاهیان به گریز از مراکز قدرت تاکید داشت؛ اما از قرن ششم به بعد برخی از صوفیه، تلاشی را آغاز نمودند که منجر به تسهیل روابط خانقاه با دربار شد به طوری که در قرن نهم کار به جایی رسید که برخی از صوفیه، تصوف عملی را رها کرده و در امور درباری شرکت می جستند. از نظر زمانی، قرن ششم نقطه تلاقی این دو دیدگاه متضاد در تاریخ تصوف است که از آن به دوره گذار تعبیر شده است؛ در این بازه زمانی، دو نوع صوفی در ارتباط با موضوع دربار وجود دارد؛ دسته اول کسانی هستند که همچنان به عقیده اسلافشان پافشاری می کنند و اهل خانقاه را از رفت و آمد به دربار برحذر می دارند. دسته دوم نیز صوفیانی هستند که در عمل خواهان ایجاد پیوند بین خانقاه و دربار هستند و در گفتارشان آن را توجیه می کنند. در این مقاله، با تکیه بر اقوال مشایخ این دوره، ضمن بیان موضوع، به بررسی دلایلی پرداخته شده است که موجب ایجاد وضعیت جدید در تاریخ تصوف گردید.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.