معناداری زمین: روشی معرفت شناسانه در ژئومورفولوژی شناختی
معناشناختی از مباحث جدید در زبان شناختی است که در عصر ما به عنوان یک روش کاربردی گسترش یافت. تفسیر نشانه های جغرافیایی که به وجودآورنده فضا شناخته می شوند، از جمله قلمرو معنا شناختی در ژیومورفولوژی شناختی است. اسپیرن (1998) در کتابش «زبان منظر»، ناخواسته معناشناختی را وارد مباحث جغرافیایی کرد. وی «معناداری زمین» را به صورت یک الگوی معرفتی وسیع تر از آنچه تاکنون در ژیومورفولوژی متداول بود، در اختیار ما گذاشته است. در این شیوه، چشم اندازهای جغرافیایی، متنی نانوشته از پدیده ها هستند که جمله ها و پاراگراف هایی در نظر گرفته می شوند و برای ساکنان خود الگوهای معنایی متعددی را تعریف می کنند. پژوهش حاضر با روش «تحلیل متن» انجام شد. هدف این پژوهش، مقایسه تفاوت دیدگاه تاویلی با دیدگاه رایج (پوزیتیویسمی) در ژیومورفولوژی است؛ از این رو برای تحقق این هدف با انتخاب و تحلیل آثار پنج تن از شخصیت های تاثیرگذار در فلسفه، علوم زمین و ژیومورفولوژی به کالبدشکافی فلسفه قلمرو نسبت معنا و ماده و تباین آن با علوم تجربی می پردازد. نتایج حاصل نشان می دهد:- جغرافیاشناختی با شیوه های متداول در شناخت شناسی فعلی، امکان پذیر نبوده و این شیوه ها خود سبب جدایی قلمروهای گوناگون این رشته در عصر ما شده است.- روش شناختی معناداری زمین، افق های جدیدی از فهم را برای پژوهشگران جغرافیا به ارمغان می آورد که با روش های متداول امکان پذیر نیست.- معناداری زمین به ما می آموزد دمکراتیک شدن معرفت و نفی استبداد علمی عصر کنونی، کلید فهم بسیاری از مشکلات امروزی است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.