روندها و بایسته های سیاست رسانه ای جمهوری اسلامی ایران در حوزه فضای مجازی
سیاست های رسانه ای ایران غالبا پیچیده و دارای ابعاد متداخلی است. علیرغم ضرورت استقلال حوزه رسانه ای (فضای مجازی)، این حوزه بیشتر وقت ها، خواست دولت ها را منعکس می کند. این مقاله با بهره گیری از روندپژوهی انتقادی، و رویکردهای نظری کاستلز (جامعه شبکه ای: قدرت و پادقدرت) و فریدمن (سیاست گذاری جانبدارانه و بی طرفانه)، جنبه های مختلف سیاست های رسانه ای در حوزه فضای مجازی و رویکرد دولت ها را در تسلط بر این حوزه مشخص می کند. مطالعه اسنادی، به عنوان روشی کیفی، برای جمع آوری اطلاعات و استخراج سیاست های رسانه ای مورد استفاده قرار گرفته است. چارچوب روش شناختی شامل اسکن محیطی و کدگذاری موضوعی است و برای شناخت محیطی که سیاست ها در آن طراحی و سیاست گذاری می شوند، و نیز تعیین سهم هر کدام از مسایل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناورانه و یا محیطی اخلاقی از تحلیل روند بهره گرفته شد. جامعه آماری پژوهش شامل بیانات رهبری، سیاست های کلی نظام مصوب مجمع تشخیص مصلحت، مصوبه های شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجلس و سایر اسناد بالادستی موجود در منابع پژوهشی و... است. در بحث اعتبار، نتایج هر مرحله به استادان ارایه، و اطمینان حاصل شد که نتایج مطالعه معتبر است. یافته ها بیانگر 13 مولفه از اساسی ترین سیاست های رسانه ای جمهوری اسلامی ایران است و ضرورت نگاهی فراتر از گفتمان های دولت ها در این سیاست ها ملموس است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.