مطالعه ای بر بازنمایی مرگ در سینمای عباس کیارستمی بر اساس مفهوم مرگ در اندیشه هایدگر
رابطه ی فیلم و فلسفه ازجمله روابطی است که همواره موردتوجه نظریه پردازان فیلم و فلاسفه بوده است. به بیان دیگر توانایی فیلم در به نمایش گذاشتن مفاهیم فلسفی و فلسفه اندیشی به واسطه ی فیلم ها از مهم ترین موارد مطالعاتی در این حوزه است. مارتین هایدگر را می توان بزرگ ترین فیلسوف قرن بیستم دانست. عنایت وی به هنر و استفاده از آن برای بیان مقاصدی نظیر وجود وی را در میان دیگر معاصرانش فردی متمایز نشان می دهد. اما اندیشه های وی در باب مرگ و عدم در مقابل هستی و وجود بسیار قابل تامل و درخور توجه است. هایدگر مرگ را از مهم ترین امکانات دازاین دانسته و بر این باور است که تنها با مرگ است که دازاین می تواند به خود به عنوان یک کل بیاندیشد. عباس کیارستمی ازجمله کارگردانانی است که خوانش های متفاوتی از آثار وی صورت پذیرفته که هرکدام از آن ها غنای آثارش را بیش ازپیش به نمایش گذاشته اند. مرگ ازجمله مفاهیمی است که بر مهم ترین آثار کیارستمی سایه افکنده. این مهم در آثاری نظیر «سه گانه ی کوکر» و «طعم گیلاس» به وضوح مشاهده می شود. نوع نگاه و جهان بینی متفاوت کیارستمی، استفاده منحصربه فرد از عناصر سبکی و محتوایی، چگونگی روایت داستان و سبک وسیاق برخورد شخصیت ها با مرگ منجر شده است تا این مفهوم در آثار وی از معنای ظاهری خود فراتر رود.این پژوهش با بررسی مهم ترین و بنیادی ترین نشانه ها و المان های شناخت مفهوم مرگ در فلسفه ی هایدگر یعنی دازاین، اضطراب یا ترس آگاهی، سقوط و اصالت و مرگ و معنای زندگی با سینمای عباس کیارستمی نشان می دهد تمام المان های مربوط به مرگ در فلسفه ی هایدگر در آثار نمونه ای او یعنی «طعم گیلاس» و «باد ما را خواهد برد» قابل ردیابی است و می توان خوانشی مرتبط از خلال فلسفه هایدگر از آثار کیارستمی ارایه داد. به بیان دیگر مفهوم مرگ در آثار کیارستمی بسیار نزدیک و منطبق بر مفاهیمی است که در فلسفه هایدگر وجود دارد.
مارتین هایدگر ، عباس کیارستمی ، سینما ، مرگ
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.