واکاوی داستان رستم و اسفندیار از منظر تکنیک های داستان نویسی
داستان رستم و اسفندیار یکی از برجسته ترین داستان های سراسر شاهنامه فردوسی است. عمق معنایی و غنای محتوایی و کشش فراوان آن موجب شده، بسیاری آن را بر سایر داستان های برجسته شاهنامه چون رستم و سهراب و سیاوش ترجیح دهند. مقدمه این داستان حتی در داستان های پیش از آن نیز آماده گشته است. عمق و غنا و کشش آن، صرفا دلایل محتوایی و پیرنگی ندارد، بلکه ناشی از شگردها و تکنیک هایی به کار رفته در آن است. در این جستار، تکنیک های به کار رفته در داستان رستم و اسفندیار که با محتوای آن هماهنگی تام و تمام پیدا کرده، بحث و بررسی و واکاوی شده است. روش تحقیق در این مقاله مبتنی بر پژوهش های پیشین و کتابخانه ای در ارتباط با تکنیک های داستان نویسی کلاسیک و مدرن است. بهره گیری از این پژوهش ها و شیوه پرداخت مسایل، با رویکردی تحلیلی و نقادانه است. نتیجه کلی این واکاوی این است که تکنیک های عمده به کار رفته در این داستان، امروزه در ادبیات داستانی و سینمای مدرن کاربرد دارند و حتی آنجا که فردوسی از شگردهای کلاسیک داستان سرایی بهره برده است چیزی به آن افزوده و از آن شگرد کلاسیک فراتر رفته است. پس بیراه نیست اگر درباره روایت فردوسی نه داستان سرایی، بلکه ترکیب داستان نویسی را به کار ببریم.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.