تحلیل ترجمه فارسی «رویای آشنا» و «خاکسپاری» سروده پل ورلن با پایه آراء اتکین
ترجمه عملی است که امکان تبادل افکار و دیدگاه های اندیشمندان و نویسندگان در سراسر دنیا را فراهم می کند. در میان متون مختلف ادبی، ترجمه شعر از نظر برخی از محققان دشوار و حتی غیرممکن به نظر می آید. مشکل اصلی، بازآفرینی ریتم و ضرباهنگی است که متن ادبی را به شعر مبدل می سازد و خود بخشی از معنای آن را در بر می گیرد. در میان شاعران فرانسوی، اشعار پل ورلن از جایگاه ویژه ای در ادبیات فرانسه برخوردار است، زیرا این شاعر نسبت به فرم، موسیقی و صدا بسیار حساس است. محمد رضا پارسایار به عنوان مترجم برخی از اشعار این شاعر، سعی کرده تا سازشی میان وفاداری به متن و زیبایی شناختی ابیات برقرار سازد.در این پژوهش سعی بر آن است تا ترجمه فارسی «رویای آشنا » و «خاکسپاری» سروده ورلن را بر مبنای آراء افیم اتکین بررسی نماییم تا دریابیم آیا فرم، ریتم و ضرباهنگ آن به خوبی در زبان مقصد انتقال یافته است یا خیر. برای نیل به این مقصود، دسته بندی انواع ترجمه شعر به شیوه اتکین را ملاک کار خود قرار می دهیم و به بررسی میزان واگرایی و همگرایی میان اشعار ورلن و متون ترجمه شده توسط پارسایار در سطوح مختلف معنا، فرم، موسیقیایی، ریتم و صدا می پردازیم. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که پارسایار بیشتر از شیوه «ترجمه-بازآفرینی» استفاده کرده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.