تبیینی سیاسی-تاریخی از تحولات پوششی زنان ایران معاصر
موضوع این مقاله ناظر بر وضعیت حجاب/بی حجابی در ایران معاصر است؛ که مسیله اصلی آن ارجاع به وضعیت فعلی جامعه ایران دارد. به این معنا که گسترش در دامنه و شمار زنان و دخترانی که با حجاب اسلامی همنوا نیستند با چه منطقی قابل تبیین است؟ در پاسخ به این مسیله رویکردی تاریخی اتخاذ شد؛ و به دلیل مستندات موضوعه نیز نقطه آغاز آن را بر عصر ناصری بنا کردیم. از این جهت که نمونه این مطالعه، منفرد است؛ کار در زمره تحقیقات کیفی-تاریخی و از نوع درون موردی قرار می گیرد. در این راهبرد که واقعیت در پرتو تیوری مورد مطالعه قرار گرفته و به نوعی نظریه آزمایی صورت می گیرد؛ مکانیسم های علی موجود در تیوری در واقعیت مورد مطالعه ردیابی می شوند. نظریه نوربرت الیاس در ارتباط با تغییرات رفتاری افراد نیز راهنمای این پژوهش است.پس از جمع آوری و تحلیل مستندات تاریخی این نتیجه حاصل شد که کلیت بی حجابی رایج در ایران فعلی نمی تواند مشخصا و تنها، نتیجه ای دیالکتیکی و برآمده از سیاست های جمهوری اسلامی بوده باشد. درعین حال ظهور اینترنت و گسترش شبکه ای اجتماعی در دهه های اخیر نیز نمی تواند مبنای پاسخ به مسیله مورد واکاوی این تحقیق باشد. به نظر می رسد بخشی از زنان ایرانی از اواخر دوره ناصرالدین شاه و از حیث پوشش در مسیری به سمت غربی شدن در حرکت بوده ؛ و آنچه امروز شاهدیم، می تواند پیامد تا اینجای فرایند مذکور همچنان در جریان باشد.نتیجتا پژوهش حاضر، ضمن تقویت تیوری الیاس کاربرد آن در تحلیل و تعلیل مسایل مرتبط در بستر جامعه ایران را تایید و پیشنهاد می کند.
حجاب ، بی حجابی ، زنان ، دولت ، جامعه شناسی تاریخی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.