آیا فرای در نقد اتیکال ایتوس را نادیده گرفته است؟
فرای متاثر از نگرش های تفسیری قرون وسطی و متعهد به آموزه های اصحاب نقد نو و تکیه بر روششناختی ساختارگرا، نظریات بدیعی درباره چگونگی تحلیل ساختار اثر ادبی به دست داده است. او در بوطیقای ادبی خود، معنای اثر ادبی را برساختهای از عناصر و مولفه هایی میداند که از زوایای چهارگانه وجه، سمبول، آرکی تایپ و ژانر میتوان به آن دست یافت. در چنین چارچوبی، او مولفه های ایتوس، میتوس و دایانویا را عناصر اساسی برسازنده معنا بر میشمارد. اما در این میان، به نظر میرسد به شکلی درخور به ایتوس پرداخته نشده است. در این جستار ابتدا با واکاوی لوازم و عواقب نظری آنچه فرای بدان پای بند است، میکوشیم پاسخی برای این مسیله به دست دهیم که اولا، چرا در نقد اتیکال، که الزاما مبتنی بر ایتوس است، ایتوس کنار گذاشته میشود. در ادامه، ضمن تبیین روش شناختی تحلیل فرای، ایتوس وانهاده شده به چه شکلی در چارچوب نظری فرای نمایان میشود. در پایان مشخص میشود که ایتوس نه به واسطه ملاحظات روششناختی، بلکه به سبب ملاحظات غایت شناختی بخشی از چارچوب نظری فرای را تشکیل میدهد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.