مرگ، موقعیت و موقعیت های مرزی در شعر معاصر ایران؛ مطالعه موردی اشعار شمس لنگرودی
اگزیستانسیالیسم از گرایش های فلسفی مهم معاصر است که به طور گسترده در ادبیات نیز بازتاب یافته است و موقعیت، وضعیتهای مرزی و مرگ از مفاهیم عمده اگزیستانسیالیستی هستند. در این مقاله بازتاب این سه مفهوم اگزیستانسیالیستی در اشعار شمس لنگرودی بررسی شده است. نتایج و شواهد مثال متعدد حاکی از آن است که اولا، هر سه مفهوم عمده وجودی بازتاب زیادی در اشعار این شاعر داشته اند؛ ثانیا، انعکاس این مفاهیم از مجرای منطق هنری و تمهیدات شعری بوده است؛ و ثالثا، رویکردهایی در این میان پررنگتر بوده اند. چهار زیرشاخه را در بین اشعار منعکس کننده مرگ میتوان بازشناخت که به ترتیب بسامد بیشتر عبارت اند از: 1. مرگ فروپاشنده، پایاندهنده و نابودگر؛ 2. مرگ، یک واقع بودگی و یک وضعیت مرزی؛ 3. مرگ و دل شوره آن؛ 4. مرگ و بیهودگی و یاس. در میان وضعیت های مرزی، وضعیت رنج بردن حضوری قابل توجه در اشعار دارد. شاعر در بازتاب این مفاهیم وجودی، دیدگاه های متنوعی در نظر داشته است و بنابراین رویکرد اگزیستانسیالیستی اشعار انطباق کامل با متفکری خاص ندارد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.