تاثیر بیوچار و بیوسولفور بر عملکرد دانه و برخی صفات اکوفیزیولوژیک کلزا (.Brassica napus L) در شرایط تنش خشکی در کشت زمستانه
تنش های محیطی به ویژه تنش خشکی از مهمترین عوامل کاهش دهنده رشد و نمو گیاهان روغنی مانند کلزا در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر بیوچار و بیوسولفور بر عملکرد دانه و برخی صفات اکوفیزیولوژیک کلزا در شرایط تنش خشکی در کشت زمستانه می باشد.
روش پژوهش:
این پژوهش به صورت کرت خردشده- فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1398 در کرج اجرا گردید. در این آزمایش تیمار آبیاری در سه سطح 30، 60 و 100 درصد ظرفیت زراعی به عنوان کرتهای اصلی و تیمار بیوچار در سه سطح عدم کاربرد و کاربرد سه و شش تن در هکتار و تیمار بیوسولفور در دو سطح کاربرد و عدم کاربرد به عنوان کرتهای فرعی در نظر گرفته شدند.
مشخص شد که تنش خشکی تاثیر معنی داری بر عملکرد دانه و روغن گیاه کلزا دارد، به طوری که میزان این صفات در تنش شدید نسبت به شاهد به ترتیب 50 و 52 درصد کاهش را نشان می دهد. هم چنین استفاده از شش تن در هکتار بیوچار موجب افزایش 49 و 36 درصدی در تعداد خورجین در بوته و تعداد دانه در خورجین شده است. هم چنین اثر متقابل کاربرد بیوسولفور و استفاده از شش تن بیوچار بیش ترین تاثیر را بر صفات تعداد خورجین در بوته و شاخص برداشت داشت.
نتایج در مجموع نشان داد که کاربرد کودهای زیستی می تواند به عنوان یک روش مناسب برای افزایش عملکرد گیاه کلزا به کار برده شود، به طوری که افزایش درصد روغن و عملکرد دانه در نهایت موجب افزایش عملکرد مزرعه ای و اقتصادی (روغن) گیاه کلزا می گردد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.